نوشته شده توسط: الهه ناز
نظریه هوش چندگانه هاوارد گاردنر پیشنهاد می کند که افراد با تمام هوشی که تا به حال خواهند داشت متولد نمی شوند.
این نظریه این تصور سنتی را به چالش کشید که یک نوع هوش وجود دارد که گاهی اوقات به عنوان "g" برای هوش عمومی شناخته می شود و فقط بر توانایی های شناختی تمرکز دارد.
گاردنر برای گسترش این مفهوم از هوش، هشت نوع مختلف هوش را معرفی کرد که عبارتند از: زبانی، منطقی/ریاضی، فضایی، بدنی- حرکتی، موسیقیایی، بین فردی، درون فردی و طبیعت گرایانه.
گاردنر خاطرنشان می کند که روش های زبانی و منطقی-ریاضی در مدرسه و جامعه بیشترین ارزش را دارند.
گاردنر همچنین پیشنهاد می کند که ممکن است هوشهای «نامزد» دیگری مانند هوش معنوی، هوش وجودی، و هوش اخلاقی وجود داشته باشد، اما معتقد نیست که اینها معیارهای اولیه گنجاندن او را برآورده می کنند.
1. هوش زبانی ("کلمه هوشمند")
2. هوش منطقی-ریاضی ("عدد/استدلال هوشمند")
3. هوش فضایی ("تصویر هوشمند")
4. هوش بدنی - حرکتی ("هوشمند بدن")
5. هوش موسیقی ("موسیقی هوشمند")
6. هوش بین فردی ("افراد باهوش")
7. هوش درون فردی ("خود هوشمند")
8. هوش طبیعت گرا ("طبیعت هوشمند")
تئوری هوش های چندگانه برای اولین بار توسط هوارد گاردنر در سال 1983 در کتاب خود به نام "فریم های ذهن" مطرح شد، جایی که او تعریف هوش را گسترش داد و چندین نوع متمایز از شایستگی های فکری را ترسیم کرد.
گاردنر در حین ارزیابی هوش «کاندیدا» که بر اساس رشته های علمی متنوعی بود، یک سری از هشت معیار را برای گنجاندن ایجاد کرد.
او می نویسد که ممکن است همه ما این هوش ها را داشته باشیم، اما مشخصات ما از این هوش ممکن است به صورت فردی بر اساس ژنتیک یا تجربه متفاوت باشد.
گاردنر هوش را به عنوان "پتانسیل زیست روانشناختی برای پردازش اطلاعاتی که می تواند در یک محیط فرهنگی فعال شود تا مشکلات را حل کند یا محصولاتی را ایجاد کند که در فرهنگ ارزش دارند" تعریف می کند.
هوش زبانی بخشی از نظریه هوش چندگانه هاوارد گاردنر است که با حساسیت به زبان گفتاری و نوشتاری، توانایی یادگیری زبان ها و ظرفیت استفاده از زبان برای دستیابی به اهداف معین سروکار دارد.
افراد دارای هوش زبانی، مانند ویلیام شکسپیر و اپرا وینفری، توانایی تجزیه و تحلیل اطلاعات و ایجاد محصولاتی شامل زبان شفاهی و نوشتاری مانند سخنرانی ها، کتاب ها و یادداشت ها را دارند.
مشاغلی که می توانید با هوش زبانی خود بر آنها مسلط شوید :
– وکالت
– گوینده / میزبان
– نویسنده
– روزنامه نگار
– کیوریتور (نمایشگاه گردان)
هوش منطقی-ریاضی به ظرفیت تجزیه و تحلیل منطقی مسائل، انجام عملیات ریاضی و بررسی علمی مسائل اشاره دارد.
افرادی که دارای هوش منطقی-ریاضی هستند، مانند آلبرت انیشتین و بیل گیتس، توانایی ایجاد معادلات و اثبات، انجام محاسبات و حل مسائل انتزاعی را دارند.
مشاغلی که می توانید با هوش منطقی-ریاضی خود بر آنها مسلط شوید :
– ریاضیدان
– حسابدار
– آمارشناس
– دانشمند
– تحلیلگر کامپیوتر
هوش فضایی پتانسیل شناسایی و دستکاری الگوهای فضای وسیع (مثلاً توسط ناوبران و خلبانان مورد استفاده) و همچنین الگوهای مناطق محدودتر، مانند مواردی که برای مجسمه سازان، جراحان، شطرنج بازان، گرافیک، هنرمندان یا معماران اهمیت دارند، دارد.
افراد دارای هوش فضایی، مانند فرانک لوید رایت و آملیا ارهارت، توانایی تشخیص و دستکاری تصاویر فضایی در مقیاس بزرگ و ریزدانه را دارند.
مشاغلی که می توانید با هوش فضایی خود بر آنها مسلط شوید:
– خلبان
– جراح
– معمار
– گرافیست
– دکوراتور داخلی
هوش حرکتی بدن، پتانسیل استفاده از کل بدن یا قسمت هایی از بدن (مانند دست یا دهان) برای حل مشکلات یا مد کردن محصولات است.
افراد دارای هوش جسمانی- حرکتی، مانند مایکل جردن و سیمون بایلز، توانایی استفاده از بدن خود را برای ایجاد محصولات، انجام مهارت ها یا حل مشکلات از طریق اتحاد ذهن و بدن دارند.
مشاغلی که می توانید با هوش جسمانی-جنبشی خود بر آنها مسلط شوید:
– رقصنده
– ورزشکار
– جراح
– مکانیک
– نجار
– فیزیوتراپیست
هوش موسیقایی به مهارت در اجرا، آهنگسازی و درک الگوهای موسیقی اشاره دارد.
افراد با هوش موسیقایی، مانند بتهوون و اد شیران، توانایی تشخیص و ایجاد زیر و بم، ریتم، صدا و لحن موسیقی را دارند.
مشاغلی که می توانید با هوش موسیقیایی خود بر آنها مسلط شوید:
– خواننده
– آهنگساز
– دی جی
– نوازنده
هوش بین فردی ظرفیت درک نیات، انگیزه ها و خواسته های افراد دیگر و در نتیجه ی کار موثر با دیگران است.
افراد دارای هوش بین فردی، مانند مهاتما گاندی و مادر ترزا، توانایی تشخیص و درک حالات، خواسته ها، انگیزه ها و نیات دیگران را دارند.
مشاغلی که می توانید با هوش بین فردی خود بر آنها مسلط شوید:
– معلم
– روانشناس
– مدیر
– فروشندگان
– روابط عمومی
هوش درون فردی توانایی درک خود، داشتن یک مدل کاری موثر از خود، شامل خواسته ها، ترس ها و ظرفیت های خود و استفاده مؤثر از چنین اطلاعاتی در تنظیم زندگی خود است.
افراد دارای هوش درون فردی، مانند ارسطو و مایا آنجلو، توانایی تشخیص و درک حالات، خواسته ها، انگیزه ها و نیات خود را دارند.
این نوع هوش می تواند به فرد کمک کند تا بفهمد کدام اهداف زندگی مهم هستند و چگونه به آنها دست یابد.
مشاغلی که می توانید با هوش درون فردی خود بر آنها مسلط شوید:
– درمانگر
– روانشناس
– مشاور
– کارآفرین
– روحانیت
هوش طبیعت گرایانه مستلزم تخصص در شناخت و طبقه بندی گونه های متعدد - گیاهان و جانوران - محیط اطراف او است.
افراد با هوش طبیعت گرایانه مانند چارلز داروین و جین گادال، توانایی شناسایی و تمایز بین انواع مختلف گیاهان، حیوانات و تشکل های آب و هوایی را دارند که در جهان طبیعی یافت می شوند.
مشاغلی که می توانید با هوش طبیعت گرای خود بر آنها مسلط شوید:
– گیاه شناس
– زیست شناس
– ستاره شناس
– هواشناس
– زمین شناس
بیشتر مقاومت در برابر نظریه هوش های چندگانه از سوی روانشناسان انجام شده است. روانشناسان شناختی مانند واترهاوس (2006) ادعا کردند که هیچ مدرک تجربی برای اعتبار نظریه هوش های چندگانه وجود ندارد.
روانشناسان درگیر در تست، استدلال می کنند که آزمون های هوش به جای هشت شایستگی متمایز، از مفهوم یک هوش کلی واحد، "g" پشتیبانی می کنند. تحقیقات دیگر استدلال میکنند که این هوش های گاردنر در رتبه دوم یا سوم نسبت به عامل "g" قرار دارند.
برخی از پاسخ ها به این انتقاد شامل این است که نظریه هوش های چندگانه وجود عامل «g» را به چالش نمی کشد. پیشنهاد می کند که در کنار سایر هوش ها برابر باشد. بسیاری از منتقدان معیارهای گنجاندن ارائه شده توسط گاردنر را نادیده می گیرند.
این معیارها به شدت توسط شواهد تجربی در روانشناسی، زیست شناسی، علوم اعصاب و غیره پشتیبانی می شوند. گاردنر اذعان می کند که روانشناسان سنتی معتبر بودند، از فقدان تعاریف عملیاتی برای هوش انتقاد می کنند، به این معنی که چگونه می توان شایستگی های مختلف را اندازه گیری و آزمایش کرد.
گاردنر با شگفتی متوجه شد که نظریه هوش چندگانه بیشترین استفاده را در زمینه های آموزشی داشته است. او این نظریه را برای به چالش کشیدن روانشناسان دانشگاهی توسعه داد و بنابراین پیشنهادهای آموزشی زیادی ارائه نکرد. به همین دلیل، معلمان و مربیان توانستند این نظریه را در نظر بگیرند و آن را به صلاح دیدند.
همانطور که در این زمینه محبوبیت پیدا کرد، گاردنر معتقد است که پزشکان باید بهترین استفاده از این نظریه را در کلاس های درس تعیین کنند. او اغلب فرصت ها را برای کمک به توسعه برنامه درسی که از نظریه هوش چندگانه استفاده می کند، رد کرده است، و ترجیح می دهد حداکثر بازخورد ارائه دهد.
بیشتر انتقادها از جانب کسانی است که از کلاس درس حذف شده اند، مانند روزنامه نگاران و دانشگاهیان. مربیان معمولاً به استانداردهای مشابهی از شواهد وابسته نیستند و کمتر به تناقضات انتزاعی توجه می کنند، که به آنها این آزادی را می دهد که آن را با دانش آموزان خود اعمال کنند و اجازه دهند تا از نتایج آن صحبت کنند.
مهمترین پیامدهای آموزشی نظریه هوش های چندگانه را می توان از طریق فردیت و تکثر خلاصه کرد. فردی معتقد است که چون هر فرد با دیگری متفاوت است، دلیل منطقی برای آموزش و ارزیابی یکسان دانش آموزان وجود ندارد.
آموزش انفرادی معمولاً برای افراد ثروتمند و دیگرانی که توانایی استخدام معلمین را برای رفع نیازهای فردی دانش آموزان دارند، در نظر گرفته شده است.
اکنون فناوری این امکان را برای افراد بیشتری فراهم کرده است که بسته به نیاز خود به انواع آموزش ها و ارزیابی ها دسترسی داشته باشند. کثرت سازی، این ایده که موضوعات و مهارت ها باید به بیش از یک روش آموزش داده شوند، هوش چندگانه فرد را فعال می کند.
ارائه انواع فعالیت ها و رویکردهای یادگیری به دسترسی همه دانش آموزان کمک می کند و آنها را تشویق می کند که بتوانند در مورد موضوعات از دیدگاه های مختلف فکر کنند و دانش خود را در مورد آن موضوع عمیق تر کنند.
یک تصور غلط رایج در مورد نظریه هوش چندگانه این است که مترادف با سبک های یادگیری است. گاردنر بیان می کند که سبک های یادگیری به روشی اشاره دارد که یک فرد راحت ترین حالت را برای نزدیک شدن به طیف وسیعی از وظایف و مواد دارد.
تئوری هوش های چندگانه بیان می کند که هر فردی هر هشت هوش را در درجات مختلف مهارت دارد و سبک یادگیری افراد با حوزه هایی که در آن باهوش ترین هستند ارتباطی ندارد.
برای مثال، فردی با هوش زبانی ممکن است لزوماً از طریق نوشتن و خواندن بهترین یادگیری را نداشته باشد. طبقه بندی دانش آموزان بر اساس سبک های یادگیری یا هوش آنها به تنهایی ممکن است پتانسیل آنها را برای یادگیری محدود کند.
تحقیقات نشان می دهد که دانش آموزان زمانی که راه های مختلفی برای نشان دادن دانش و مهارت های خود به آنها داده می شود، بیشتر درگیر می شوند و به بهترین شکل یاد می گیرند، که همچنین به معلمان کمک می کند تا یادگیری دانش آموز را با دقت بیشتری ارزیابی کنند.
پاسخ ها با به هیچ وجه شبیه من نیست - اندکی شبیه- در حد متوسط شبیه - تا حد زیادی شبیه - کاملا شبیه
ردیف | پرسشنامه تست هوش چندگانه گاردنر |
1 | به کتاب و کتابخوانی علاقه دارم. |
2 | میتوانم به سرعت و آسانی اعداد را در ذهنم حساب کنم. |
3 | وقتی چشمانم را میبندم میتوانم تصاویر واضحی را ببینم. |
4 | من به طور منظم حداقل در یک ورزش یا فعالیتهای بدنی شرکت دارم. |
5 | افراد اغلب با من مشورت میکنند. |
6 | من معمولاً زمانی را در تنهایی صرف تفکّر، مراقبه و اندیشیدن در مورد سؤالات مهم زندگی میکنم. |
7 | من از صدای دلنشینی برای خواندن برخوردارم. |
8 | من همهی انواع حیوانات را دوست دارم. |
9 | قبل از نوشتن یا گفتن یا خواندن کلمات، آنها را در ذهنم میشنوم. |
10 | در مدرسه از درسهایی چون ریاضیات و علوم لذّت میبرم. |
11 | من نسبت به رنگها علاقمند و حساسم. |
12 | خیلی مشکل است که برای مدت طولانی آرام در جایی بنشینم. |
13 | ورزشهای گروهی را بیشتر از ورزشهای انفرادی ترجیح میدهم. |
14 | در جلساتی که به رشد و آگاهیهای فردیام افزوده میشود شرکت میکنم. |
15 | آهنگهای ناموزون و سازهای خارج از ریتم را تشخیص میدهم. |
16 | دوست دارم چیزهایی را سازمانبندی یا مرتب کنم. |
17 | گوش کردن به رادیو و نوار صوتی بیشتر از تلویزیون یا فیلم به من آموزش میدهد. |
18 | از بازیهای منطقی، معماها و سایر بازیهای فکری (از قبیل شطرنج) لذّت میبرم. |
19 | اغلب برای ضبط محیط اطرافم (در صورت امکان) از دوربین فیلم برداری استفاده میکنم. |
20 | به کارهایی که با دست انجام میشود مانند دوختن، بافتن، نجاری، مدلسازی و حکّاکی علاقمندم. |
21 | وقتی مشکل دارم ترجیح میدهم از کسی کمک بگیرم تا اینکه تنهایی روی آن کار کنم. |
22 | قادرم با شکستها و مشکلاتم با حالتی انعطافپذیر مواجه شوم. |
23 | اغلب به موزیکهایی از رادیو یا ضبط صوت یا سیدی و غیره گوش میدهم. |
24 | من از طبیعت لذّت میبرم. |
25 | من از بازی با کلمات مانند جدول کلمات متقاطع، جملات درهم ریخته یا اسم رمزها لذّت میبرم. |
26 | دوست دارم آزمایشهایی (اگر…آنگاه) ترتیب دهم، (مثلاً اگر به گیاهانم دو برابر کود دهم چه اتفاقی میافتد؟). |
27 | من از معماهای دیداری مانند پازل ها و تصاویر سه بعدی لذّت میبرم. |
28 | بهترین افکار وقتی به سراغ من میآیند که مشغول یک فعالیت جسمی(از قبیل پیادهروی، دو، شنا و…) هستم. |
29 | من حداقل سه دوست نزدیک و صمیمی دارم. |
30 | یک سرگرمی یا مشغولیت و فعالیت ویژهای دارم که به تنهایی انجام میدهم. |
31 | یکی از آلات موسیقی را مینوازم. |
32 | من کلکسیونی از قبیل سنگها، صدفها، برگها، حشرات، تمبر، کارتهای ورزشی … را جمع میکنم. |
33 | من اغراقهای زبانی، ایهام، آهنگهای بیمعنی و کلمات دوپهلو را دوست دارم. |
34 | من در جستجوی الگوها، توالی یا نظم و سازمان چیزها هستم. |
35 | در خواب رؤیاهای روشنی میبینم. |
36 | اغلب دوست دارم اوقات فراغت خود را بیرون خانه سپری کنم. |
37 | من از سرگرمیهای جمعی مانند منچ بیشتر از سرگرمیهای فردی مانند بازیهای رایانهای خوشم میآید. |
38 | اهداف ویژهای در زندگی دارم که مرتب به آنها فکر کنم. |
39 | زندگی من بدون موسیقی بسیار یکنواخت و بیهیجان خواهد بود. |
40 | من مرتباً گزارش تغییرات هوایی را کنترل میکنم. |
41 | دروس ادبیات و اجتماعی از ریاضی و علوم برایم آسانتر هستند. |
42 | درباره چگونگی کارکرد چیزها علاقمندم و در مورد پیشرفتهای علمی و کشفیات جدید علم خود را به روز نگه میدارم. |
43 | معمولاً قادرم مسیر در یک محل ناآشنا پیدا کنم. |
44 | هنگام صحبت تمایل دارم دستهای خود را تکان دهم و از ژستها و زبان بدن (مانند تغییر چهره) استفاده کنم. |
45 | از آموزش دادن دانستههایم به دیگران لذّت میبرم. |
46 | من از طریق عکسالعمل دیگران، دیدگاه واقع بینانهای نسبت به نقاط قوت و ضعف خود دارم. |
47 | اغلب در طی روز مدام یک آهنگ در ذهنم اجرا میشود. |
48 | تفاوتهای موجود میان انواع درختان، سنگها، پرندگان یا سایر گیاهان و جانوران را به خوبی بیان میکنم. |
49 | وقتی در ماشین هستم دوست دارم علائم و تابلوهای تبلیغاتی را بخوانم و به آنها بیشتر از مناظر اطراف توجه کنم. |
50 | باور دارم تقریباً برای هر چیزی یک تفسیر منطقی وجود دارد. |
51 | من طراحی را دوست دارم و من اغلب طراحی میکنم. |
52 | من نیاز دارم چیزها را لمس کرده یا نگه دارم تا بتوانم بیشتر درباره آنها یاد بگیرم. |
53 | فکر میکنم قدرت رهبری خوبی دارم و اطرافیان و دوستانم نیز این موضوع را قبول دارند. |
54 | من ترجیح میدهم تعطیلات آخر هفته را در یک اتاق یا مکان خلوت سپری کنم تا اینکه در یک جای عمومی و شلوغ باشم. |
55 | با استفاده از یک ابزار موسیقی ساده به راحتی میتوانم اوقات فراغت خود را سپری کنم. |
56 | من از ماهیگیری، باغبانی، کاشتن گیاهان و آشپزی لذّت میبرم. |
57 | اغلب در مکالماتم به چیزهایی اشاره میکنم که قبلاً خوانده یا شنیدهام. |
58 | من میتوانم به صورت واضح به مفاهیم غیرملموس، انتزاعی و خیالی فکر کنم. |
59 | جغرافیا از ریاضی برایم آسانتر است. |
60 | من از بازیهای پرهیجان (از قبیل پینتبال و رانندگی پرهیجان) لذّت میبرم. |
61 | من در میان جمع احساس راحتی میکنم. |
62 | من با اراده و مستقل هستم. |
63 | آهنگهای بسیاری از آوازها یا قطعات موسیقی را میدانم. |
64 | از مشاهده رویدادهای طبیعی (مانند ستارهها، ماه، جزر و مد) لذّت برده و دوست دارم جزئیات اطّلاعات درباره آنها را به دست آورم. |
65 | اغلب اطرافیانم معنی کلمات را از من میپرسند. |
66 | به کشف عیوب منطقی کارهایی که مردم در خانه و محل کار خود انجام میدهند یا در مورد آنها صحبت میکنند، علاقه دارم. |
67 | میتوانم تصور کنم (از نگاه یک پرنده)، اجسام از بالا چگونه به نظر میرسند. |
68 | من از نظر جسمی و اندازه اندامهای بدنی کاملاً متناسبم. |
69 | من در فعالیتهای مدرسه، مسجد، همسایگان و فعالیتهای اجتماعی شرکت میکنم. |
70 | من یک دفتر خاطرات روزانه دارم تا اتّفاقات زندگیام را یادداشت کنم. |
71 | اگر یک قطعه موزیک را یک یا دوبار بشنوم میتوانم به آسانی آن را تکرار کنم. |
72 | دوست دارم کتاب ها یا مجلاّتی را بخوانم یا برنامههای تلویزیونی را ببینم که به طبیعت مربوط میشود. |
73 | اخیراً چیزی نوشتهام که به آن افتخار میکنم. |
74 | وقتی چیزی به روش خاصی اندازهگیری، طبقهبندی، تجزیه یا کمیت گذاری میشود احساس خوبی دارم. |
75 | من ترجیح میدهم کتاب، مجلاّت و روزنامههایی را بخوانم که تصاویر زیادی دارند. |
76 | برای یادگیری مهارتهای جدید نیاز دارم تا تمرین انجام دهم، به جای اینکه درباره آن بخوانم یا فیلمی را تماشا کنم. |
77 | من ترجیح میدهم شب تعطیل را در یک میهمانی بگذرانم تا تنها در خانه بمانم. |
78 | من ترجیح میدهم یک شغل مستقل داشته باشم تا برای دیگران کار کنم. |
79 | اغلب هنگام کار کردن آواز میخوانم یا زمزمه میکنم یا ضربه میزنم. |
80 | در تعطیلات خود ترجیح میدهم به مکانهای طبیعی مانند پارک یا جنگل بروم تا به یک هتل مجلّل و پر رفت و آمد. |
گردآوری : بخش سرگرمی بیتوته